عاشق عشق انسانهایRA

قرآن می گوید هر جا نگاه کنید چهره خدا را خواهید دید.

یک روز اتفاق عجیبی رخ می دهد … وقتی زندگی به سرعت جریان می یابد و ناگهان نوری را پر می کند که شاگردان آنها را چشمک می زند. شما واقعاً تازه شروع به دیدن آن کرده اید؟ یا آن نفس الهی را که به شما حیات بخشید ، بدست آوردید؟ شما نمی دانید … اما این اولین بار است که قلب تان را ضرب می کنید. او در آنجا ایستاده است ، منتظر ردیف با همه است ، اما نگاه او چنان باران ماه آوریل است که قلب او را تهاجم می کند. شما حاضر به ضرب و شتم هستید. دوست دارید قلب تمام خویشتن را پرستش کنید …… تا زمانی که او را ندیدید یک خدای به اصطلاح بودید. شما لحظه ای که او را دیدید انتخاب کردید بنده باشید. شما همه چیز را به او می دادید تا او را خوشحال کنید و زندگی کند.

این را بگو ، مرد! چرا او را به عنوان خدای خود دیدی ، به دریای عشق افتاد ، فکر نمی کنید؟ این پیکان است که ضربه خورده ، آیا مدیر جایزه ناشناخته است ، اما چرا فقط به شما ضربه زد؟ وقتی همه از کنار او می روند ، تنها راه چسباندن زانوی شما چیست؟ چرا فقط تو؟

خدا همه چیز است … اما آیا نور مانند مرواریدهای موجود در لامپ ، به عنوان توصیف و تشبیه قرآن او نیست؟ شما هنوز آن را دریافت نمی کنید ، آیا چشم پوشی از را-هو انسان را نمی بینید؟ شاید برای اولین بار است که فردی را دیده اید که با رنگ الهی تزئین شده است. شما می خواستید برای اولین بار برده کسی باشید. وقتی ذهن شما به آن شخص می گوید ، قلب شما می گوید که خدا و قلب شما می گوید که من عبادت می کنم. به خدا قسم ، قلب شما حقیقت را می گوید. شما حقیقت را در یک شیشه شیشه ای می بینید. از چشمان عاشق که شبیه قطره آب بود … مردی که دریا را دید ، راز را با دیدنش حل کرده بود. رحمان با یک تصویر انسانی برای او ظاهر شد. خدایی که موسی را به تصویر پیرمردی امتحان کرده بود ، به روشی زیبا به شما بازگردد.

یک قدیس برای گفتگو با یک مرد روی درب خود زدم ، اما مردی نبود و دخترش آن در را باز کرد. قدیس چهره دختر را دید و سپس او غش کرد و عاشق شد و مدت طولانی نتوانست بهبود یابد. پدر دختر این را دید و پیشنهاد داد که دختر خود را به مقدسین تحویل دهد. مقدس حاضر نشد. زیرا او آنچه را که می دانست می دانست. او کور نبود. او می دانست که RA-Hu-Man نه در یک روز بلکه در هزار روز در چهره انسان ظاهر می شود و پشت چهره ای می رود که در واقع همه عادی است و نگاه می کرد و می گفت: "ای مرد سجده کن!" . او کور نبود … او پروردگارش را در یک قطره آب دید. از برگ ریز یک گل ، گل بو بو می داد. در آن لحظه ، نور حقیقت قلب او را سوزاند. او به ماه نگاه كرد و فهميد كه خورشيد بر او تابانده است.

عشق مقدس است ، اوه مرد

عشق مقدس است. عشق کار می کند. عاشق این است که خدا را درک کنید. عشق باید از راز سرویس استفاده کنید.

از قلب می پرسم که عاشق نیست. چه مدت مرده اید؟ چند وقت است که نفس کشیده اید؟ چه مدت است که شما به یک جفت چشم نگاه کرده اید ، یا به یک عزیز که از دریاچه آب می نوشید و گریه می کند ، "ملیت شما چیست؟"

آیا تعجب کردید که به او نگاه کنید و نتوانستید از پس آن برآیید و چشمانش را به قلب او لبخند زدید؟ و ذاکر را به ذاکران اضافه کردید؟ فقط احمقان آب نبات را از فروشگاه آب نبات سرقت می کنند. فروشگاه شیرینی فروشی شما را به فروشگاه نبات فرا می خواند. که کور جادوگر را می بیند ، اما جادوگری را نمی شناسد. چه عجیب و غریب و مثال زدنی عجیب و غریب که وقتی آن را بدست می آورید ، طلسم به پایان می رسد و به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل می شود. مثل این است که بگویم من دیگر کاری با شما ندارم … و هدف من این بود که شما را عاشق خودم کنم ، نه با یک خدمتکار.

قرآن چه می گوید؟ هر جا نگاه کنید چهره خدا را خواهید دید.

چه به طبیعت و چه به انسان نگاه کنید ، اگر کور باشید ، هرگز او را نمی بینید.

و تو کور ، ای مرد! من شما را از یک آینه چشم صدا کردم. شما هرگز از آن چیزی نشنیده اید؟ شما هرگز به این فکر نکرده اید ، من شما را انتخاب کردم که عاشق همه مردم باشید. من نوری هستم که قلبها چشمک می زند ، و این چهره من است که به آن نگاه می کند و به آن نگاه می کند.…

خداوند در قرآن می فرماید:

Velteffeti-ssâku bi-ssk (i)

آن روز پا به پا می افتد.

در سوره کلم می گوید (نام آن 68 سوره قرآن است.)؛

در آن روز پا باز می شود و به آنها سجده می گویند ، اما قادر به انجام آن نیستند. زیرا آنها را به سجده در جهان فراخوانده بودند. (اما آنها سجده نکردند.)

اوه مرد ، شما قرار بود از آن دوری کنید ، بله ،

اما آیا حجاب به چشم زیبایی باز نشده است؟ آیا شما چراغ رتبه ای را که رحمان و رحیم ایجاد کرده اند به عنوان نمونه ای از بهشت ندیدید؟

آیا تا به حال قلب شما به سجده ، بدون کلمات ، و بدون کتاب ، بدون پیامبر و بدون دعا فرو رفته است؟ آیا او به کسی که قلب شما را آفریده نگفته است …… که قلب شما را پشت پرده ها صدا کرد …… چه کسی وارد جهنم می شود ، اگر او یک پیامبر را دیده بود و در حال سجده در نزد دلسوزان نبود. حضور؟ آیا تا به حال چشم زیبایی ندیده اید که شما را به سوی کسی که شما را مانند پیامبری آفریده است ، گریه کند که خدا وجود دارد؟

پیامبر حتی در مشهورترین منابع نیز همان تفسیر من را انجام داد؛ اگر به من اعتقاد ندارید او را باور کنید.

"مانند كلم سوره ؛ پروردگار ما گوساله خود را باز می كند و هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنی را به او سجده می كند. و كسانی كه خود را در حالی كه در زمین هستند از شرم خود سجده می كنند ، سعی می كنند سجده كنند ، اما پشت آنها تبدیل می شود. یک لایه تنگ ، (و آنها نمی توانند سجده کنند.) "

(Buhari، Tefsir، Nunvel Kalem 2، Tefsir، Nisa 8، Tevid 24؛ Müslim، 30man 302. (183)

هرتز موسی دید چوپانی را که در حال دعا است ، نزدیک کرد و گوش داد.

تا زمانی که شما بیایید ، من گوسفندان را برش می دهم و به آنها غذا می دهم ، التماس می کنید ، من پاهای شما را شستم. من شما را تمیز می کنم من چقدر تو را دوست دارم. من شما را خیلی تحسین می کنم او چیزهایی مثل این را می گفت.

در مقابل آنچه شنیدند ، هرتز. موسی در مکعبهای خشم سوار شد ، و دعای مبارک مبارک را صدا کرد:

هرتز حضرت موسی:

خفه شو ، ای مرد نادان! چی فکر کردی؟ آیا خدا پا برای شستن دارد؟ آیا اینجوری دعا می کنی؟

چوپان خجالت زده و گریه می کند هزار توبه کرد. او گفت ، من نمی دانستم. موسی به کوه بالا رفت و گفت: "من با گرفتن او در جاده ، چقدر خوب این کار را کردم." خدا به او گفت؛

"اوه موسی! امروز چه کردی؟ آیا اینجا هستی که مرا شکنی کنی یا مرا با دوستداران خود ملاقات کنی؟" آن چوپان عجیب و غریب را فحش دادید.

موسی دوید و به چوپان رفت …

خداوند گفت: من انسان را با دو دست آفریدم. پیامبر ، دلسوز (رحمان) فرمود که پای خود را به دوزخ می اندازد.

تورات به هفت رسول گفت که چشم به زمین دارد. شکی نیست که به زودی خداوند متعال بی نهایت و نامتناهی را در تصویری باشکوه از یک انسان با تجلی خداوند متعال خواهید دید. قبل از اینکه برخی از شما بمیرند ، برخی از شما زندگی می کنند.

در این دنیا ، آن را در زندگی خود دیده اید ، یا آن را دوست خواهید داشت. پشت پرده آخرین بار در روز رستاخیز او را خواهید دید. شما یک بار دیگر به سجده دعوت می شوید. اما اگر نتوانید او را قبل از مرگ ببینید ، دیگر هرگز او را نمی بینید.